امام خمینی (ره) و تربیت اخلاقی شاگردان (2)
بیشتر آیات جهنم را بیان میکردند
آیتالله شهید شیخ فضلالله محلاتی:
امام در قم، عصرهای جمعه به مدرسه فیضیه تشریف میآوردند و درس اخلاق میگفتند. واقعاً این درس اخلاق امام آن چنان انسان را نسبت به گناه بیمه می کرد و آن چنان در طلبهها اثر میگذاشت که من یادم هست اگر مثلاً زنی از کناری میرفت، ما از کنار دیگر راه میرفتیم که حتی نگاهمان به او نیفتد. امام بیشتر آیات جهنم و اینها را در درس بیان میکردند. (1)آدم خود را در یک عالم دیگر میدید
حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر هاشمی رفسنجانی:
امام آن روزها به صورت یک معلم و مرشد روحی در حوزه علمیه قم نقش داشتند. درس اخلاق امام تا آنجا که ما اطلاع داریم، البته بنده درس اخلاق امام را درک نکردم، اخبارش را از شاگردان ایشان شنیدهام که هفتهای یک روز در حوزه بوده و مایهی خیلی چیزها شده است یعنی پایههای این روحانیت را مستحکم کرده، مرحوم شهید مطهری در اظهاراتش در جلسات خصوصی که با ایشان داشتیم، میگفتند که واقعاً این طور بود که ما وقتی امروز درس امام را میگرفتیم تا هفته بعد حسابی تحت تأثیر آن درس بودیم؛ یعنی مثلاً پنج شنبه درس اخلاق میرفتیم، ایشان مطالبی میگفتند و شیوهی اخلاق امام هم مثل اخلاق مرسوم حوزهها و درسهای اخلاقی این جوری نبوده که خشک و کلاسیک بخواهد انجام بشود، ایشان یک مقدار مطلب را باز میکردند و به ریشه موضوعات میرفتند و مسائل اخلاقی را تحلیل میکردند و عرفان را با اخلاق مخلوط میکردند و در موقع درس گفتن انسان را اوج میدادند و به آدم حالتی میدادند که در موقع درس گرفتن خود را در یک عالم دیگر میدیده است. شاگردان این جوری میگفتند. شهید مطهری میگفت درست وضع ما این طوری بود. ما در این هفته بالا و به آسمان میرفتیم و این ارتفاع و علو را حفظ میکردیم و اگر مثلاً یک روز، این درس در هفته آینده دیر میشد مثل این بود که آدم معتادی به اعتیادش نرسد، این حالت پیدا میشد. واقعاً احساس کمبود میشد اگر مثلاً اتفاقی میافتاد که در هفته بعدی آن درس را نداشت، میدیدیم و این احساس روانی را داشتیم که یک چیزی از ما کم است. (2)تأثیر معنوی کلام امام
شهید آیتالله مرتضی مطهری:
اگرچه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در معقولات را نداشتم، اما درس اخلاقی که وسیلهی شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته میشد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی که مرا سرمست میکرد. بدون هیچ اغراق و مبالغهای این درس مرا آن چنان به وجد میآورد که تا دوشنبه و سهشنبه هفته بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن مییافتم، بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و میدانم. راستی که او «روح قدس الهی» بود. (3)آدم حضور خدا را حس میکرد
مجلهی تایم آمریکا:
[استاد دکتر] مهدی حائری یزدی که یکی از طلبههای قدیمی امام است، میگوید روزهای آخر هفته که کلاس درس تشکیل نمیشد او (امام) عادت داشت یک کلاس آزاد برگزار کند و هر کس که میخواست در آن شرکت میکرد. او درباره اخلاقیات (معنویات) بحث میکرد. مباحث خیلی پیچیده را به سادگی بیان میکرد. راز این کار در آن بود که او شما را متقاعد میکرد که از ته دل حرف میزند شما حضور خدا را حس میکردی. (4)بعضی از حال میرفتند
آیتالله عباسعلی عمید زنجانی:
از خصوصیات درسی امام که بر جذابیت درسی ایشان میافزود تذکرات اخلاقیای بود که در موقع شروع درس یا در ایامی که منجر به تعصیلات میشد، میفرمودند. گاه این تذکرات آن چنان نافذ و مٍر واقع میشد که بعضیها در درس امام به گریه میافتادند و برخی هم از حال میرفتند. (5)شاگردان منقلب میشدند
آیتالله محمد مهدی ربانی املشی:
امام تأثیر نفس عجیبی داشتند. وقتی مباحث اخلاقی را به میان میکشیدند، اغلب شاگردان ایشان منقلب میشدند و اشکهایشان جاری میشد. بعضیها هم با صدای بلند گریه میکردند. (6)موعظه ایشان انسان را منقلب میکرد
آیتالله محیالدین حائری شیرازی:
امام روز شروع و ختم درس خود را به موعظه اختصاص میداد و موعظههای ایشان با دیگران فرق داشت. در همان جلسه موعظه وقتی امام عادی هم صحبت میکردند، فضلا چنان اشک میریختند که سینه ایشان خیس میشد. در مطلب عادی موعظه هم منقل میکرد، حالت غش به آدم دست میداد. (7)اکثر حضار اشک میریختند
آیتالله ابراهیم امینی:
یکی از خاطرات جالب آن زمان، درس اخلاقی بود که روزهای جمعه امام در مدرسه فیضیه میفرمودند و طلاب و بازاریها در آن شرکت میکردند. درس بسیار جالب و باصفایی بود. ظرف یک ساعت آن چنان به ما نیرو میداد که در طول هفته آثارش باقی بود. به یاد دارم یک روز این آیه را عنوان کردند: «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ» (8) امام آن چنان جالب سخن میگفت و از عمق جانش پند و اندرز میداد که اکثر حضار اشک میریختند و من بعد از سالیان دراز هنوز خاطرهی آن روز خوش را فراموش نکردهام. (9)اثر یک روز درس تا یک هفته باقی بود
آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی:
امام در عصر روزهای جمعه در مدرسه فیضیه درس اخلاق میگفتند که در حدود دویست - سیصد نفر از افراد نسبتاً وارد در درس ایشان شرکت مینمودند و بنده هم مقید بودم که حتماً این درس را شرکت کنم چون یک روز که پای درس اخلاق امام میرفتم تا هفتهی دیگر شارژ بودم و سخنان الهامبخش ایشان برای ما طلبهها تأثیر بسزایی داشت. (10)بعد از 45 سال هنوز اثر آن هست
آیتالله محمد فاضل لنکرانی:
فراموش نمی کنم در همان اوایل طلبگیام بود که که امام عصرهای جمعه در مدرسه فیضیه، یک بحث اخلاقی داشتند و البته این سخن اختصاص به طلاب و فضلا نداشت و جمعی از مؤمنین و مقدسین بازار قم هم در این جلسه با اشتیاق کامل شرکت میکردند و به قدری این بحث در روح آن مؤثر بود که ما بعد از گذشت چهل و چند سال هنوز اثر آن را در افرادی که در آن جلسات شرکت میکردند، میبینیم. یعنی هنوز هم آنها یک مردان با ایمان و با اخلاص، متعهد و نسبت به مسائل انسانی کاملاً مقید هستند که این از اثر آن جلسات بود. (11)خدایا مرا در برابر مردم رسوا مکن
آیتالله محمد امامی کاشانی:
در درس اخلاقی که با امام داشتیم گاهی ایشان این عبارت دعای «فلا تفضحنی یوم القیامة علی رؤس الاشهاد» (خدایا روز قیامت مرا در برابر مردم رسوا مکن) را با سوز و با گداز خاصی بیان میکردند که در ژرفای دل ما اثر میکرد. (12)باعث تعطیلی درس امام شدند
آیتالله محمدرضا توسلی:
در ابتدای ورود من به قم درس اخلاق امام در روزهای پنجشنبه و جمعه در مدرسهی فیضیه ادامه داشت. حدود هشت سال این درس ادامه پیدا کرد. بعد افرادی که نظیر آنها در هر صنفی پیدا میشود و کسانی که نمیتوانستند ببینند انسانی چنین در قلبهای مردم نفوذ کرده است، به بهانههای مختلف کار میکردند که درس اخلاق امام تعطیل شد. در رابطه با این درس اخلاق مسائلی میگفتند که کمکم به گوش امام رسید و به این ترتیب، کاری کردند که امام این درس را تعطیل کردند. (13)خداوندا ما را به خودت متوجه کن
آیتالله محمدحسن قدیری:
خاطره جالبی که از اولین جلسه درس امام در نجف دارم این است که ایشان پس از مدتی تبعید در ترکیه و پشت سرگذاشتن رفت و آمدها و دید و بازدیدها در مسجد شیخانصاری که مملو از جمعیت بود درس خود را شروع کردند. همه سراپا گوش و منتظر بودند که ببینند امام بعد از این همه مسائل ایران و تبعید و زندان چه میفرمایند. ایشان بعد از بسمالله، فرمودند: «خداوندا ما را به خودت متوجه فرما، خدایا ما را از غیر خودت منصرف گردان.» که من همان وقت به ذهنم آمد این دعا دربارهی خود امام مستجاب شده است. (14)قضیه، نزدیک شدن به قبر است
حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی:
امام در اولین سخنرانی که پس از ورودشان به نجف انجام شد به طلاب چنین فرمودند: «از حالا به فکر باشید. از جوانی به فکر باشید. الآن هر قدمی که بر میدارید رو به قبر است. هر دقیقهای که از عمر شریف شما میگذرد یک مقداری به قبر و به آنجایی که از شما سؤالات خواهند کرد، دارید نزدیک تر میشوید. فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به قبر است و هیچ کس هم سند به شما نداده است که 120 سال عمر کنید. ممکن است 25 ساله انسان بمیرد، ممکن است همین حالا خدای نخواسته. سندی در دست نیست باید مراقبت کنید و اخلاق خود را مهذّب کنید». (15)اسلام از ناحیه شما ضربه نخورد
آیتالله حسین مظاهری:
امام همیشه به ما طلاب میفرمودند: «مواظب باشید که اسلام از ناحیهی شما ضربه نخورد». (16)آدم شدن مراحل دیگری دارد
حجتالاسلام و المسلمینسید مجتبی رودباری:
علم آن وقت نور است که با تهذیب نفس همراه باشد چه در خیر این صورت طبق فرموده امام رضوانالله علیه حجاب است، آن هم حجاب اکبر.علم منهای آراستگی به فضائل اخلاقی، کمال و آدم شدن را به دنبال ندارد.
امام در این باره یک روز در خلال نصایح به ما فرمودند:
«شما اگر هر قدر اصول را خوب بلد باشید، باید بدانید که بیش از هر چیز یک مکانیک خوبی هستید و معلوم نیست آدمی بشوید. چه آدم شدن، مراحل و مقدمات دیگری غیر از فراگیری علم اصول دارد.» (17)
حالا من بنشینم روی این منبر؟
آیتالله سید علی خامنهای:
حضرت امام در قم هنگام درس گفتن روی زمین مینشستند و درس میگفتند و بعد از چندی طلبهها - چون جمعیت زیاد شده بود و میخواستند چهرهی ایشان را زیارت کنند و صدایشان را درست بشنوند - به ایشان اصرار کردند که به منبر تشریف ببرند و درس بگویند، گمان میکنم ایشان بعد از رحلت آیتالله العظمی بروجردی این را قبول کردند.به ذهنم هست تا آن بزرگوار حیات داشتند ایشان منبر ننشستند، روز اوّلی که ایشان منبر نشستند، بنده در درس امام بودم. آن روز را تماماً به نصیحت گذراندند. اولین مطلبی که بعد از بسمالله فرمودند، چنین بود: «مرحوم آقای نائینی (رحمةالله) روز اوّلی که برای درس نشست روی منبر گریه کرد و گفت این همان منبری است که شیخ انصاری روی آن نشسته، حالا من باید بنشینم روی این منبر؟!»
از همین جا شروع کردند به نصیحت کردن طلاب که بفهمید چه کاری دارید میکنید. (18)
میشود انسان محشور بشویم؟
یک روز امام در موعظهشان فرمود: «شخصی به محضر امام صادق (علیهالسلام) آمد و گفت یابن رسولالله من آمدهام از شما درخواست کنم که روز قیامت مرا شفاعت کنی و وساطت کنی که به بهشت بروم و به سعادت برسم. امام جعفر صادق (علیهالسلام) در جوابش فرمودند: من ضامن شفاعتم، اما به شرط آن که انسان وارد بشوی»امام فرمودند: «این جمله امام صادق (علیهالسلام) کمر انسان را میشکند. آیا میشود ما انسان محشور شویم یا نمیشود؟». (19)
سلامت نفس به درد انسان میخورد
آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی:
بعد از فوت مرحوم آیتالله بروجردی امام برای درس به مسجد اعظم تشریف آوردند؛ چون در مسجد سلماسی که نزدیک منزل ایشان بود جا نبود. روز اوّلی که ایشان آمدند به جای درس شروع به نصیحت کردن طلبهها کردند. یادم میآید عکس بالای قبر آیتالله بروجردی بود که منظرهی تشییع جنازه ایشان را نشان میداد. در حالی که جنازه روی دست مردم بود و روپوش جنازه را مردم به عنوان تبرک برده بودند و جنازه خالی روی دست مردم بود عکس خود آقای بروجردی هم که در حال مطالعه بودند و حالت عجیبی داشت، بالای این عکس بود.امام ضمن نصایحشان فرمودند: «نگاه بکنید آنجا را، این عکس بالا، عکس آقای بروجردی است که در حال مطالعه است در عکس پایین هم جنازهاش روی دست مردم است. یک خورده پایینتر (اشاره به قبر میکردند) آقای بروجردی زیر خاک است. آن چیزی که به درد آقای بروجردی میخورد سلامت نفسی بود که آقای بروجردی داشت و الّا این ریاستها و این سروصداها وقتی که انسان زیر خاک رفت دیگر به درد انسان نمیخورد» (20)
پینوشتها:
1. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 174.
2. همان، ص 174 - 175.
3. همان، ص 175.
4. همان.
5. همان، ص 176.
6. همان.
7. همان.
8. سورهی حشر، آیهی 21.
9. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 176 - 177.
10. همان، ص 177.
11. همان.
12. همان.
13. همان، ص 179.
14. همان.
15. همان، ص 179 - 180.
16. همان، ص 180.
17. صحیفهی دل، ج 1، ص 90.
18. همان، ص 180 - 181.
19. برداشتهایی از سیرهی امام خمینی، ج 5، ص 81.
20. همان، ص 181 - 182.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: اخلاق و تهذیب روحانیت؛ قم: انتشارات تسنیم، چاپ سوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}